عکس شنیسل مرغ (چند لحظه تفکر...)
ام البنات
۶۶
۳۸۹

شنیسل مرغ (چند لحظه تفکر...)

۱ شهریور ۹۹
چند سالی بود سرش گرم فضای مجازی شده بود

دنبال هر چه بود در این دنیای مجازی پیدا میکرد


لباس...پوشش...مد...مبل...پرده...ظروف آشپزخانه...دستور آشپزی...مشاور.... پزشک... دوست.... بازی های کودکانه.... روش های فرزند داری... و اخیرا حتی غذای روح و فکرش را هم تامین میکرد

هر چه میخواست با زدن چند دکمه و در نهایت ذره بین پایین صفحه با دریای وسیع روبرو میشد و غرق در تصاویر میشد

و حالا دیگر جایی برای زندگی حقیقی نداشت
و از همه مهمتر عقاید و باورهایش که رنگ مجازی به خود گرفته بود

کوروش و زرتشت و حتی مصی (مصی علینژاد)که به جای جان دادن نسیم مرگ در روحش میدمید ولی خودش غافل بود

ظاهرش خیلی تغییر کرده بود
دلم به حالش می سوخت
دیگر ماه محرم و عید نوروز برایش فرقی نداشت همیشه به گشت و گزار بود و پایش در هیئت بند نمیشد

اما امسال قرار بود اتفاق تازه ای رخ دهد

کنار جدول های بیمارستان نشسته بود
دلش گرفته بود و چشمانش منتظر

صدایی شنید
سیاهی پرچمی را دید و دلش لرزید و سرش را پایین و شانه اش را بالا انداخت

صدایش کرد
جوان طلبه ای که صورتش زیر ماسک بود و از او خواهش کرد روی صندلی کنار چمن بنشید

چشم باز کرد در و دیوار بیمارستان سیاه پوش شده بود
انگار چیزی ته دلش جوشید
مداح جوان با ته صدایی شروع به خواندن کرد

ما با شعار هر کوچه یک هیئت حرکت کرده ایم
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله

شور و حال عجیبی در حیاط بیمارستان بر پا شد
یاد سال های نه چندان دور گذشته افتاد
اشکش سرازیر شد

این جمله را در فضای مجازی یک بار دیده بود و با پوز خند رد شده بود
ولی حالا زیر لب زمزمه میکرد و اشک میریخت
گر گدا کاهل بود آقا پی او میرود......
عَسى‌ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‌ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‌
چه بسا چيزى را ناخوش داريد، در حالى كه خير شما در آن است و چه بسا چيزى را دوست داريد، در حالى كه ضرر و شرّ شما در آن است. و خداوند (صلاح شما را) مى‌داند و شما نمى‌دانيد
سوره بقره آیه ۲۱۶

https://eitaa.com/joinchat/2964718013C8e24ca0dd1
لینک عضویت در گروه ختم قرآن
...